بی توجهی مقامات دولتی به نیازهای اولیه 120 هزار توانخواه و حذف یارانه این افراد!
معلولان، سالمندان بی سرپرست و بیماران روانی کشور را باید از جمله مظلوم ترین و محروم ترین شهروندان ایرانی معرفی کرد که بخش زیادی از خدمات خود را زیر نظر انجمن عالی توانبخشی معلولین کشور دریافت می کنند؛ انجمنی که چند ماه است نه تنها مدیران و کارکنانش حقوقی نگرفته اند، بلکه یارانه های پرداختی برای توانخواهان این مرکز نیز مدت زیادی است که پرداخت نمی شود.
معلولان، سالمندان بی سرپرست و بیماران روانی کشور را باید از جمله مظلوم ترین و محروم ترین شهروندان ایرانی معرفی کرد که بخش زیادی از خدمات خود را زیر نظر انجمن عالی توانبخشی معلولین کشور دریافت می کنند؛ انجمنی که چند ماه است نه تنها مدیران و کارکنانش حقوقی نگرفته اند، بلکه یارانه های پرداختی برای توانخواهان این مرکز نیز مدت زیادی است که پرداخت نمی شود.
سازمان بهزیستی کشور، چهار ماه است به مراکز توانبخشی معلولین ذهنی و جسمی یارانه ای پرداخت نکرده است و با شرایطی که پیش آمده به احتمال زیاد این مراکز در آینده نزدیک تعطیل میشوند؛ اتفاقی که ۱۲۰ هزار توانخواه را سرگردان و مشکلات اجتماعی فراوانی را برای کشور ایجاد خواهد کرد.
حذف یارانه توانخواهان، تنها مشکل مراکز توانبخشی کشور نیست و بر اساس اطلاعات دریافتی پرداخت حقوق و مزایای کارکنان و مدیران این مجموعه ها نیز چندماهی است که پرداخت نشده است؛ وضعیتی نگران کننده که به احتمال زیاد امکان ادامه فعالیت را از این مراکز خواهد گرفت.
صحت این خبر را می توان از نامه اخیر مدیرعامل انجمن عالی توانبخشی معلولان کشور برداشت کرد که در هفته گذشته برای رئیس سازمان بهزیستی کشور ارسال شد و در آن به مسائلی مثل بدعهدی مدیران میانی در عمل به قول های داده شده، مشکل در پرداخت حقوق و مزایای کارکنان و آسیب های احتمالی این بحران اشاره شده است.
سعدآبادی در نامه خود به محسنی بندپی، این نکته را نیز متذکر شده است که 120 هزار توانخواه و بیمار روانی کشور زیر نظر این مجموعه در حال خدمات گیری هستند و هر گونه اخلال در خدمات رسانی این مراکز آسیب های اقتصادی و اجتماعی فراوانی را متوجه جامعه خواهد کرد.
برخی خانواده ها که دارای فرزند توانخواه و معلول ذهنی یا جسمی هستند از وضعیت موجود بسیار شاکی و مضطرب هستند و معتقدند این مشکلات مالی، امکان سپردن فرزندانشان به مراکز توانبخشی را از آنها گرفته و برای آنها مشکلات فراوانی ایجاد کرده است.
نگرانی و آسیب وضعیت کنونی شاید این باشد که با ادامه فشارها، مراکز توانبخشی ناچار خواهند شد توانخواهان را به خانواده ها تحویل دهند و در این بین آن دسته از توانخواهان که از سرپرست بهره نمی برند یا اصلاً سرپرست ندارند، شرایط به مراتب بدتری خواهند داشت.
این مشکل حتی در تأمین مایحتاج اولیه توانخواهان از جمله غذا و پوشاک نیز اثر گذاشته و در حال حاضر مدیران این مراکز، امکانی برای تهیه حداقل های مورد نیاز توانخواهان را نیز ندارند.
کارکنان و نیروهای توانبخشی کشور در حال حاضر پرداخت یارانه های معوق و دوماه آخر سال، ابلاغ یارانه های جدید بر اساس مصوبه جدید دولت و ابلاغ شهریه های جدید را در زمره خواسته های مورد انتظار خود قرار داده و امیدوار هستند که سازمان بهزیستی به این خواسته ها ترتیب اثر دهند.
به رغم گذشت چهار ماه از پیگیری ها و بی توجهی مسئولان به این مشکل، حالا هنوز کارکنان توانبخشی کشور تأکید دارند که بر اساس آموزه های دینی و اخلاقی خود در عمل به رسالت خود کوتاهی نکنند و مطالبات خود را از طریق نمایندگان و نامه نگاری دنبال کنند.
به نظر می رسد سازمان بهزیستی کشور، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نیز سایر مسئولان دولت از نجابت و مظلومیت توانخواهان کشور و نیروهای خدمات رسان این حوزه در حال سوء استفاده هستند. آنها می دانند این گروه هرچقدر هم که از نظر مالی در تنگنا باشند، امکان و راهی برای اعتراض ندارند و این موضوع مسئولان به اعمال فشار به این مجموعه و هزینه کردن درآمدها در محل های دیگر ترغیب می کند.
البته مسئولان دولتی اگر متوجه آسیب های این اقدام خود بودند و با نگاه دیگری به مشکلات توانخواهان و بیماران روانی کشور نگاه می کردند، شاید ترجیح می دادند که هزینه ها را از محل های دیگر حذف و به این مراکز پرداخت کنند؛ اتفاقی که الان کاملاً برعکس است و مشخص نیست در ذهن و فکر مسئولان چه می گذرد.